باز من تنهایم
بازمن غمگینم
باز من سرگردان
از خودم میپرسم :
به کجا باید رفت ؟
به که دل باید بست ؟
به کجا باید پیوست ؟
به امینی که امانت خوار است ؟
به دیاری که پر ازدیوار است ؟
یا به افسانه ی دوست...؟
گریه ام میگیرد ...
باز من تنهایم
بازمن غمگینم
باز من سرگردان
از خودم میپرسم :
به کجا باید رفت ؟
به که دل باید بست ؟
به کجا باید پیوست ؟
به امینی که امانت خوار است ؟
به دیاری که پر ازدیوار است ؟
یا به افسانه ی دوست...؟
گریه ام میگیرد ...